پارت 4
ویو ته
تو فکر بود که با اول ضربم به خودش اومد
بانمکه و همین طور احمق خودش تو شکنجه گاهه ولی به فکره یکی دیگست بخاطر همین از فرشته ها متنفرم یه مدافع احمق که میخواد از فرشته ها محافظت کنه
داره گریه میکنه باورم نمیشه
کوک=بای.. د بم... یرم.. من.. نتو... نستم... از.. دو.. ستا.. م.. و.. فرشت.. ها.. محاف... ظت... کنم
(باید بمیرم من نتونستم از دوستام و فرشته ها محافظ کنم)
روانیه
پایان ویو
تهیونگ شروع به خنده کرد(ازون خنده شرورانه ها)
ته=احمق
ویو کوک
اینو گفت و رفت
چرا من احمقم؟
کوک به خودت بیا باید خودتو نجات بدی بعدم جیمینو
هرکاری کردم دست هام ازاد نشد سرم خونی بود و بخاطر یه چیزی نمیتونستم خودمو درمان کنم
لعنتی.....
#ویکوک #تهکوک
#کوک #تهیونگ
#بی_تی_اس
تو فکر بود که با اول ضربم به خودش اومد
بانمکه و همین طور احمق خودش تو شکنجه گاهه ولی به فکره یکی دیگست بخاطر همین از فرشته ها متنفرم یه مدافع احمق که میخواد از فرشته ها محافظت کنه
داره گریه میکنه باورم نمیشه
کوک=بای.. د بم... یرم.. من.. نتو... نستم... از.. دو.. ستا.. م.. و.. فرشت.. ها.. محاف... ظت... کنم
(باید بمیرم من نتونستم از دوستام و فرشته ها محافظ کنم)
روانیه
پایان ویو
تهیونگ شروع به خنده کرد(ازون خنده شرورانه ها)
ته=احمق
ویو کوک
اینو گفت و رفت
چرا من احمقم؟
کوک به خودت بیا باید خودتو نجات بدی بعدم جیمینو
هرکاری کردم دست هام ازاد نشد سرم خونی بود و بخاطر یه چیزی نمیتونستم خودمو درمان کنم
لعنتی.....
#ویکوک #تهکوک
#کوک #تهیونگ
#بی_تی_اس
- ۸۳۹
- ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط